روح الله رهامی؛ فاطمه محسنی جیهانی
چکیده
چکیدهطی نیمقرن اخیر، بسیاری از قوانین که با نام اخلاق عمومی از استانداردهای سنّتی جامعه حمایت میکردهاند با چالش مواجه شدهاند. جرمزدایی از قوانین مربوط به اخلاق مشترک جوامع، به عنوان یکی از مهمترین وجوه حقوق کیفری نوین، ریشه در دعوای متفکّرانی چون جان استوارت میل و جوئل فاینبرگ بر سر حدود مداخلة دولتها در ...
بیشتر
چکیدهطی نیمقرن اخیر، بسیاری از قوانین که با نام اخلاق عمومی از استانداردهای سنّتی جامعه حمایت میکردهاند با چالش مواجه شدهاند. جرمزدایی از قوانین مربوط به اخلاق مشترک جوامع، به عنوان یکی از مهمترین وجوه حقوق کیفری نوین، ریشه در دعوای متفکّرانی چون جان استوارت میل و جوئل فاینبرگ بر سر حدود مداخلة دولتها در آزادیهای افراد داشته است. این اندیشمندان با تدوین اصول مشروعیّتبخش آزادی از نوعی جرمانگاری حداقلی در حوزة اخلاقیّات دفاع کردهاند. نظام حقوق بینالملل بشر نیز در تلاش برای ایجاد تعادل میان احترام به تنوّع فرهنگی دولتها از یک سو و ارزشهای جهانشمول حقوقبشری از سوی دیگر، از ابتدای تصویب اسناد، اخلاق عمومی را به عنوان یکی از محدودیّتهای مجاز بر آزادیهای غیرمطلق مدنی-سیاسی مورد تأیید قرار داده است. در مواجهه با تحوّلات عملکرد دولتها در زمینة جرمزدایی از قوانین مربوط به اخلاق عمومی در عمل و تحوّل اصول جرمانگاری حاکم بر آن در نظر، محاکم قضایی و شبهقضایی این نظام با تفسیر اسناد به این تحوّلات پاسخ گفتهاند. در حقیقت پس از تحوّلات عملکرد دولتها در حوزة اخلاق عمومی، نظام حقوق بینالملل بشر در تلاش بوده است تا با ارائة تفسیری مترقّی از اصول حاکم بر جرمانگاری و ردّ ضمنی الزام قانونی اخلاق، از نوعی جرمانگاری حقمدار برای حمایت از اخلاقیّات دفاع کند که حافظ حقوق و آزادیهای اقشار آسیبپذیر است.
شایان اکبری؛ احمد فلاحی
چکیده
اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی است که به دو مبنای «آزادی» و «مسئولیت» اهمیت ویژهای داده است. ژان پل سارتر، با استدلالات فلسفی، به این نتیجه نائل میآید که «انسان، محکوم به آزادی است» و از اینرو، ژرفترین شکل ممکن از آزادی را برای انسان متصوّر میشود. با نظر به رویکرد آزادانه-محور اگزیستانسیالیسم، و از آنجا که ...
بیشتر
اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی است که به دو مبنای «آزادی» و «مسئولیت» اهمیت ویژهای داده است. ژان پل سارتر، با استدلالات فلسفی، به این نتیجه نائل میآید که «انسان، محکوم به آزادی است» و از اینرو، ژرفترین شکل ممکن از آزادی را برای انسان متصوّر میشود. با نظر به رویکرد آزادانه-محور اگزیستانسیالیسم، و از آنجا که مفهوم آزادی از مقام شامخی در این مکتب برخوردار است، دخیل نمودن مبانی این مکتب در حقوق کیفری، استنتاجات قابل اعتنایی را به دست میدهد. با بررسی خواستهای اگزیستانسیالیسم در دو حوزهی جرمانگاری و جرمزدایی، عیان میشود که هرگونه تحدیدِ آزادیهای فردی، در تقابل با مبانی اگزیستانسیالیسم قرار دارد؛ و بر این اساس، تئوریهای پدرسالاری و اخلاقگرایی قانونی، از نظر این مکتب، تهدیدکنندهی آزادیهای فردی به شمار میآیند. توسّل به جرمانگاری، طبق اندیشهی اگزیستانسیالیسم زمانی جایز است که آزادیهای افراد در معرض خدشه و زوال قرار گرفته باشد. بر این اساس هرچه دامنهی آزادیهای فرد در قانون جزایی، موسّعتر باشد، با خواستهای اگزیستانسیالیستی قرابت بیشتری دارد و بالعکس، مضیّق کردن آزادیهای افراد و جرمانگاریهای حداکثری، در تضاد با رویکرد کیفری اگزیستانسیالیسم قرار میگیرد.
مجتبی جعفری
چکیده
تجاوز جنسی یکی از انواع جرایم جنسی است که امروزه تقریباً در تمامی کشورها مورد جرمانگاری قانونگذاران مختلف قرار گرفته است. همانگونه که از عنوان این جرم مشخّص است، عنصر مهمّی که در تحقّق آن لازم است به کار بردن زور و قدرت توسط مرتکب برای برقراری رابطة جنسی با فرد مقابل است. در این راستا، فرد مقابل نیز البتّه به مقاومت و دفاع از خود ...
بیشتر
تجاوز جنسی یکی از انواع جرایم جنسی است که امروزه تقریباً در تمامی کشورها مورد جرمانگاری قانونگذاران مختلف قرار گرفته است. همانگونه که از عنوان این جرم مشخّص است، عنصر مهمّی که در تحقّق آن لازم است به کار بردن زور و قدرت توسط مرتکب برای برقراری رابطة جنسی با فرد مقابل است. در این راستا، فرد مقابل نیز البتّه به مقاومت و دفاع از خود بر میآید امّا در نهایت این مرتکب است که با برتری در مقابل وی به مقصود خود میرسد. در جریان سالهای طولانی جرمانگاری این عمل سؤالات متعدّدی برای حقوقدانان و مردم عادّی مطرح شده است که گاه قانونگذاران با بیتفاوتی با آنها برخورد کردهاند. مهمترینِ این سؤالات به مسئلة مفهوم فقدان رضایت بزهدیده، به عنوان یکی از مؤلّفههای تشکیل دهندة این جرم ، مربوط میشود. به این معنی که اصولاً رضایت یعنی چه و منظور از فقدان رضایت در تحقّق جرم تجاوز جنسی دقیقاً چیست؟ با توجّه به لزوم ارائة یک تحلیل انتقادی از وضع موجود قوانین ایران در این زمینه، ما در طول این مقاله تلاش کردهایم در قالب یک مطالعة تطبیقی بین حقوق کیفری ایران و انگلستان به بازسازی مرزهای رضایت در جرم تجاوز جنسی با هدف هماهنگی بیشتر با واقعیّتهای اجتماعی عصر حاضر بپردازیم. این مطالعة انتقادی در نهایت به ارائة پیشنهاداتی بمنظور اصلاح مقرّرات فعلی در زمینة جرم تجاوز جنسی منجر خواهد شد.