Document Type : Research Paper
Author
Abstract
Nowadays, various subjects of international law, including
criminalization of use of nuclear weapons, can be studied from two
different aspects. In the classic paradigm of international law based on
Westphalian order and sovereignty–oriented approach and in light of
international court of justice(ICJ) findings, mere employment of
nuclear weapons is not forbidden and nor is considered as an
international crime. However it can be claimed that new paradigm is
coming up in international law. In This new paradigm based on
human values, sovereignty can’t prevent emergence of a rule on
benefit of human rights crucially. Although survey of some subjects
from this aspect could lead to unacceptable result in comparison with
the last paradigm, it is the fact that everyone has to believe it late or
soon. Use of nuclear weapons in context of this emerging and nonestablished international law is violation of international Jus Cogens
and public order and contains three forming elements of international
crimes. Then, in contrast to the classic paradigm of international law,
use of nuclear weapons can be considered as an international crime in
the new emerging paradigm.
Keywords
مقدمه
سلاح هسته ای به عنوان آخرین دستاورد تکنولوژیک بشر در حوزه تسلیحات، مخرّبترین ابزار
نظامی ساخته بشر است. شدت اثرات ناشی از کاربرد آن حتی قابل قیاس با سایر سلاحهای
کشتار جمعی 1نیست. آثار غیر قابل کنترل و فوق العاده مهیب این سلاحها دیوان بین المللی
دادگستری را، در رای مشورتی)1996در خصوص ممنوعیت کاربرد سلاحهای هسته ای(، به این
نتیجه رهنمون ساخت که اثرات کاربرد سلاحهای هسته ای در زمان و مکان نگنجیده و کاربرد
آنها می تواند حیات انسانی، تمدن بشری و کل زیست بوم)اکوسیستم( را به نابودی بکشاند.2
تجربه تاریخی نیز خود گویای این واقعیت است. تلفات بسیار بالای ناشی از کاربرد سلاحهای
هسته ای در هیروشیما و ناکازاکی و تولد نوزادیهای ناقص الخلقه در طول این شصت و چند
سال حاکی از عمق فاجعه است.3
با توجه به اینکه در طول این شصت و چند سال از یک سو سلاحهای هسته ای از لحاظ کمی
و کیفی توسعه یافته و از سوئی دیگر عدم امکان کنترل یا دفاع موثر یکی از ویزگی های ذاتی
آنها شده است 4انتظار می رفت به تدریج با آشکار شدن هر چه بیشتر چهره خطرناک این
سلاح و خطرات ناشی از کاربرد احتمالی آنها ، جامعه بین المللی در قبال کاربرد این گونه
سلاحهای رویکرد قاطعانه گرفته و کاربرد آن را جرم انگاری کند؛ ولی تابه امروز به دلیل برخی
ملاحظات این امر محقق نشده است. چرا که بررسی رویکرد جامعه بین المللی در قبال کاربرد
سلاحهای هسته ای نشان می دهد که تا به امروز در این رویکرد هیچگونه ممنوعیتی عام و
مطلق، اعم از عرفی یا قراردادی، در خصوص کاربرد سلاحهای هسته ای وجود ندارد. اگرچه در
1
. نک: جمشید ممتاز، حقوق بین الملل سلاحهای کشتار جمعی ، مترجم : امیر حسین رنجبریان، )تهران
:انتشارات دادگستر ، ،(1375ص..12
2
. ICJ, Advisory Opinion on the Legality of the Threat or Use of Nuclear Weapons,
8 July, 1996, Para .35.
3
. در 6آگوست 1945آمریکا سلاح هسته ای موسوم به پسر کوچک) (little boyخود را بر فراز شهر ناکازاکی
منفجر نمود، که منجر به کشته شدن140000نفر شد. در 9آگوست، به فاصله سه روز، آمریکا این بار بمب هسته
ای موسوم به مرد چاق)(Fat manرا روی شهر هیروشیما منفجرنمودکه 100000را کشت.
See: Nuclear Weapons: History of Nuclear Weapons", p.1.
Available in: (http://www.comeclean.org.uk/articles.php?articleID=118)
4
. امروزه بالغ بر 29000کلاهک هسته ای با قدرتی نزدیک به 30برابر مخربتر از دو بمب استفاده شده علیه
ژاپن، در اختیار کشورها قرار دارد. با توجه به عدم وجود دفاع موثر در قبال آثار بسیار مخرب آن، انتظار میرود
تلفات ناشی از آن نیز تقریباً به همان اندازه افزایش یابد.
See: "Nuclear Weapons: Who Has Nuclear Weapons?” p.1
. Available in: (http://www.comeclean.org.uk/articles.php?articleID=110
Simpo PDF Merge and Split Unregistered Version - http://www.simpopdf.com
جرم انگاری کاربرد سلاح های هسته ای در چارچوب حقوق.../ 63
برخی موارد، مثل معاهدات ناظر برایجاد مناطق عاری از سلاحهای هسته ای) ،١(NWFZاین
ممنوعیت قابل احراز است ولی کاملاً جزئی و محدود بوده و جنبه منطقه ای داشته و در موارد
دیگری مثل معاهده منع گسترش) 2(NPTو موافقتنامه های دوجانبه میان کشورهای دارنده
سلاحهای هسته ای در خصوص تحدید و کنترل تسلیحات، به مسئله کاربرد پرداخته نشده و
حتّی در برخی از موارد دیگر، مثل معاهده ممنوعیت جامع آزمایشات هسته ای، این معاهده
اصولاً لازم الاجرا نشده است. از این رو اگرچه همه این رویه ها درآینده می توانند به همراه
باورحقوقی الزام آور بین المللی) (Opinio Jurisدر شکل گیری یک قاعده عرفی در خصوص
ممنوعیت کاربردسلاحهای هسته ای موثر و سهیم باشند 3ولی تا به امروز این ممنوعیت به
عنوان شاخص جرم انگاری کاربرد سلاحهای هسته ای در روابط میان دولتها شکل نگرفته
است. از اینرو فارغ از برخی اصول کلی حقوق توسل به زور و حقوق بشر دوستانه بین المللی
حاکم برکاربرد کلیه تسلیحات، که می تواندتحت شرایطی خاص ممنوعیتی کلی در خصوص
کاربرد سلاحهای هسته ای به همراه داشته باشد، حقوق خاص سلاحهای هسته ای، فاقد چنین
ممنوعیتی کلّی است.
البته همه این مباحث در چارچوب پارادایم کلاسیک حقوق بین الملل مطرح می باشد؛
پارادایمی که در آن اراده دولتها مانع ازشکل گیری ممنوعیت صریح کاربرد سلاحهای هسته
ایبه عنوان یکی از عناصر اصلی جرم انگاری آن بوده است. در این پارادایم مفهوم حاکمیت بر
دادههای بشری سایه افکنده و مانع از اتخاذ موضع شدید وکیفری در قبال کاربرد سلاحهای
هسته ای شده است؛ پارادایمی که در چارچوب آن حتی دیوان بین المللی دادگستری، به عنوان
حقوقی ترین نهاد بین المللی نتوانسته حکم به ممنوعیت کاربرد سلاح های هسته ای دهد از
این رو در این پارادایم کلاسیک) حاکمیت محور( حقوق بین الملل، نه می توان صرف کاربرد
سلاح هسته ای را ممنوع دانست و نه آن را یک جنایت بین المللی قلمداد نمود.
امادر راستای تعدیل دیدگاه دولت محور به حقوق بین الملل بشر محور، بایستی در مفهوم
نظم حقوقی بین المللی قایل به تفکیک شد. نظم حقوقی بین المللی کلاسیک، که صرفاً حول
محور دولتها شکل می گیرد و نظم حقوقی جدید که حول محور حقوق و منافع بشریت شکل
می گیرد. این امر حاکی از وجود مرحله گذر خاص به سمت توسعه نظم حقوقی بین المللی
1
. Nuclear –Weapons –Free-Zone (NWFZ).
2
. Non Proliferation Treaty(NPT)
3
. See: ICJ, op.cit. p. 255, para.73.
Simpo PDF Merge and Split Unregistered Version - http://www.simpopdf.com
/64فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال اول، شماره ،1پاییز1391
جدید می باشد. در این راستا امروزه ملتها انتظار یک نظم جهانی مبتنی بر نظم عمومی بین
المللی جدیدی را دارند که نمونه بارز آن نیاز به ایجاد نهادهای موثر برای برقراری عدالت
کیفری می باشد. به عبارت دیگر، یک نظم جهانی مبتنی بر قواعد حقوق بین الملل جدید.
از این رو در بررسی کلیه مسائل بین المللی)از جمله مسئله کاربرد سلاحهای هسته ای(
می توان از دو پارادایم مختلف به بررسی مسئله پرداخت. در پارادایم اول، تنها بازیگران جامعه
بین المللی، دولتها بوده و جامعه بین المللی کاملاً دولت محور و حاکمیت محور است. ولی در
پارادایم دوم حاکمیت دولتها در برابر رویکرهای بشری به حقوق بین الملل تا حدودی تعدیل
شده و آن اقتدار سابق را ندارد. رویکرد مبتنی بر پارادایم دوم به حقوق بین االملل رویکرد
جدیدی می باشد که در راستای توسعه وتحول تدریجی حقوق بین الملل قابل توجیه می باشد.
ملاک و ضابطه برای تشخیص و احراز تعدیل در حقوق بین الملل حاکمیت محور در درجه
اول اراده خود دولتهاست. دولتها دیر زمانی مسائلی همچون حقوق بشر، حقوق بشردوستانه،
نحوه برخورد با اتباع و ... را در حوزه صلاحیت انحصاری)قوانین( خود می دانستند و آن را
برخاسته از حاکمیت مطلق خود قلمداد می کردند، ولی به تدریج در رویه خود دولتها در قالب
معاهدات و عرف بین المللی این دایره صلاحیت انحصاری مندرج در بند 7ماده 2منشور
محدودتر شده و دیدگاه لوتوسی به حاکمیت )حاکمیت مطلق دولتها( که در رأی دیوان
دائمی دادگستری بین المللی در سال 1927در عوای فرانسه علیه ترکیه مطرح شده کم رنگتر
شده است. امروزه »جامعه بین المللی در کل«، 1که مفهومی اعم از دولتهاست، مفاهیمی
همچون مداخله بشردوستانه را در رویه و عرف بین المللی پذیرفته 2و موضوعات حقوق بشری را
در گستره صلاحیت انحصاری دولتها نمی داند. در کنار عملکرد دولتها عملکرد
موجودیتهائی مثل سازمانهای بین المللی، بالاخص سازمان ملل متحد) در بسترایجاد شورای
حقوق بشر، قطعنامه های مجمع عمومی و شورای امنیت وآرام متعدد دیوان بین المللی
دادگستری، موئد این برداشت و استدلال می باشد.
در کل می توان گفت امروزه نظام حقوق بین الملل در حال گذر از سمت حقوق بین الملل
دولت محور به سمت حقوق بین الملل بشر محور است . آن پارادیم مبتنی بر حاکمیت مطلق
دولتها در حال تغییر بر پارادایمی مبتنی بر ارزشهای بشری است. در این پارادایم در حال
1
. International Community as a Whole
2
. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: قاسم آقائی ، مداخله بشر دوستانه از ممنوعیت تا ضرورت، مجله پژوهش
حقوق و سیاست، شماره ،1383 ،11صص.55-111
Simpo PDF Merge and Split Unregistered Version - http://www.simpopdf.com
جرم انگاری کاربرد سلاح های هسته ای در چارچوب حقوق.../ 65
ظهور که در آن ارزشهای بشری بر ارزشهای حاکمیتی غلبه دارند تحلیلها و بررسیهای
حقوقی احتمالاً به نتایج متفاوتی خواهند رسید؛ نتایجی که شاید از منظر پاردایم کلاسیک
حقوق بین الملل پذیرفته نیست. در این کار تحقیقی نیز در مقام بررسی مسئله جرم انگاری
کاربرد سلاحهای هسته ای ما پا را فراتر از پاردایم کلاسیک حقوق بین الملل نهاده و از منظر
پاردایم جدید بشر محور به حقوق بین الملل نگاه می کنیم. پاردایمی که هر چند تثبیت نشده
ولی در نهایت بدان سمت نیل می کند.
با این اوصاف این سوال به ذهن می رسد که در خصوص مسئله کاربرد سلا حهای هسته ای
تا چه اندازه حاکمیت و اراده دولتها می تواند تاثیر گذار باشد؟ آیا جامعه بین المللی امروزی
نمی تواند در راستای توسعه جایگاه بشر در تحلیلهای بین المللی، گامی به جلو برداشته و
علیرغم مخالفت تعداد محدود دولتهای برخوردار از سلاحهای هسته ای، به دلیل اینکه کاربرد
سلاحهای هسته ای ارزشهای بنیادین حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین المللی را نقض
می کند کاربرد آن را جنایت بداند؟ در کل، آیا امروزه در چارچوب پارادایم مبتنی بر ارزشهای
بشری، کاربرد سلاحهای هسته ای نبایستی جرم انگاری شده و به عنوان یک جنایت بین المللی
قلمداد شود؟ اینها همه مسائلی هستند که در چارچوب پارادایم جدید و نو ظهور حقوق بین
الملل که مبتنی بر ارزشهای بشری است، می توان به آنها جوابهای قانع کننده ای داد.
گفتار اول : بسط مفهوم پارادایم جدید حقوق بین الملل
هرچند در خصوص نقطه آغازین حیات حقوق بین الملل نمی توان نظر قاطعی داشت ولی در
خصوص ماهیت این حقوق می توان عنوان نمود که آن همیشه به تبع تغییر و تحولات صورت
گرفته در جامعه انسانی در حال تغییر و تحول بوده و چهره آن همیشه متفاوت از قبل می باشد.
بدین معنی که به اقتضای تکامل جوامع انسانی این حقوق نیز توسعه و تحول یافته است.یکی از
نقاط عطف تاریخی که بر اثر آن حقوق بین الملل روند تحولی فزاینده ای پیدا کرده است، 24
اکتبر ،1648زمان انعقاد معاهدات صلح وستفالی می باشد. با انعقاد این معاهدات، مفاهیم حقوق
بین الملل و جامعه بین المللی به معنای امروزین کلمه یعنی متشکل از دولتهای مستقل
دارای حاکمیت شکل گرفت ) .(Schreur, 1993 :447از آنجائیکه مفهوم حاکمیت برای
اولین بار در این معاهدات مطرح شده به آن حاکمیت وستفالیائی نیز می گویند (, 2003:872
.Jakson)
از مشخصات بارز حقوق بین الملل زاده معاهدات وستفالی این است که با مفهوم حاکمیت
مطلق دولتها پیوند خورده است. با این تعبیر جامعه بین المللی وستفالیائی اجتماعی از
Simpo PDF Merge and Split Unregistered Version - http://www.simpopdf.com
/66فصلنامه پژوهش حقوق کیفری، سال اول، شماره ،1پاییز1391
واحدهائی است که واجد حاکمیت می باشند.این رویکرد وستفالیائی به حقوق بین الملل آثار
خاصی نیز به همرا دارد. در این رویکرد هیچ قدرتی فراتر از دولت وجود نداشته و قواعد حقوق
بین الملل اصولاً زمانی معتبر است که بخش عمده ای از دولتها بالاخص دولتهای بزرگ در
حوزه های مربوطه، به آن رضایت داده باشند. همچنین در این رویکردکشورها بایستی تا حد
امکان مستقل قلمداد شده و با توجه به ضرورتهای ناشی از صلح و امنیت بین المللی دولت
محور،کمترین محدودیت بر آزادی آنها وارد شود. این رویکردبه حقوق بین الملل برای بیش از
دو قرن منشأ ثبات در جامعه بین المللی بوده و از طریق ایجاد تضمینات قانونی بر علیه مداخله
خارجی، ایجاد سازمانهای بین المللی و توسعه حقوق بین الملل، نظم جهانی را پرورش داده و
در کل منشاء صلح و امنیت بوده است ).(Ibid:789
اما بعد از معاهدات وستفالی حقوق بین الملل به تدریج متحول شده است؛ چرا که جامعه بین
المللی و رابط بین المللی متحول شده است. اقتضائات جامعه بین الملل امروزی همان هائی
نیستند که جامعه اروپائی قرن هفده با آن مواجه بوده است. یکی از مهمترین تحولات مزبور به
جایگاه و نقش دولتها در نظام حقوق بین المللی بر می گردد. چرا که حقوق بین الملل بازیگران
دیگری را نیز در کنار دولتها پذیرفته است. سازمانهای بین المللی غیردولتی، شرکتهای فرا ملی
وحتی اشخاص خصوصی نیز وارد این عرصه شده اند. جامعه بین المللی دیگر منحصر به اجتماعی
از دولتهای حاکم نبوده و ساختار مبتنی بر قدرت انحصاری و مطلق دولتها در حال تغییر است
) .(Schreur, 1993: 449-456تحولاتی به تدریج در زمینه ساختاری حقوق بین الملل رخ
داده و منجر به تعدیل قدرت و حاکمیت مطلق دولتها شده است.1
1
. در حوزه حقوق بشر،) مثلاً در دیوان اروپائی حقوق بشر( افراد نیز حق طرح دعوی را دارند. در حوزه حقوق
داوریهای بین المللی) به عنوان مثال، در چار چوب کنوانسیون واشنگتن و ایکسید(افراد و شرکتهای خصوصی
نیز می توانند علیه دولتها طرح دعوی نمایند.در حوزه تجارت بین الملل، در مواردی مثل موافقت نامه گات و
اکنون سازمان تجارت جهانی ، عضویت محدود به واحدهای دولتی نیست؛ بلکه حق عضویت به سایر واحد هایی
که از استقلال و خود مختاری کامل در چارچوب روابط تجاری خارجی برخوردارند نیز داده شده است.در حوزه
حقوق بین الملل کیفری، بر طبق اصول نورنبرگ در قبال ارتکاب جنایات بین الملی مصونیت مقامات دولتی و
استناد به قوانین دولتی پذیرفته نیست. دادگاه ببین المللی کیفری نظامی نورنبرگ مقرر می دارد: زمانیکه قواعد
بین المللی که از بشر حمایت می کنند با قوانین دولتی در تعارض قرار گیرند بایستی قواعد دولتی کنار گذاشته
شوند. حقوق بین الملل امروزی این وضعیت مطرح شده در محکمه نورنبر گ را پذیرفته و آن را مورد تائید قرار
داده است و عنوان نموده که در حوزه جنایات جنگی اطاعت از قوانین داخلی پذیرفته شده نیست.
Simpo PDF Merge and Split Unregistered Version - http://www.simpopdf.com
جرم انگاری کاربرد سلاح های هسته ای در چارچوب حقوق.../ 67
در واقع امروزه حاکمیت و قدرت دولتها توسط اصولی همچون دموکراسی، حقوق بشر، حق
تعیین سرنوشت و... به چالش کشیده شده است. در این خصوص مفاهیمی همچون جنایات
جنگی، محیط زیست ، سلاح های کشتار جمعی و کشور های ضعیف و عقب مانده، همگی
موانعی را بر سر راه دکترین حاکمیت مطلق دولتها ایجاد می کنند ).(Jakson,2003:788
از این رو اگرچه هنوز هم دولتهای حاکم نقش اساسی در سیستم حقوق بین الملل دارند و
هیچ سند قطعی در این خصوص وجود ندارد که این سیستم در حال فرو ریختن است، ولی به
نظر می رسدکه ساختار کلاسیک حقوق بین الملل دیگر نمی تواند جوابگوی ساختار غیر
متمرکز امروزی شود. به این دلیل است که ادبیات جدید در خصوص حاکمیت روی انحراف از
اصل حاکمیت وستفالیائی تاکید دارد ) .(A. Lake, 2003:321بدین معنی که در این راستا
لازم است که به دلیل تغییر ساختار جامعه بین المللی، حقوق بین الملل و حاکمیت دولتها
تغییریافته و تعدیل شود .1در واقع انتظار می رود جامعه بین المللی برای هماهنگی با تحولات
رخ داده در حوزه های مختلف، مفهوم کلاسیک و وستفالیائی حاکمیت را تغییر داده و مفهوم
حاکمیت مدرن را جایگزین آن سازد. یعنی تعریفی پویا و مجدد از حاکمتی وستفالیائی. بدین
منظور بایستی پلی میان اخلاق و قواعد حقوقی ایجاد شده (P.Nagan, FRSA and
) Hammer,2003,169و مفهوم حاکمیت مجددأ تعریف شود یعنی حاکمیت مشروط و
1
. اما ظهور این موجودیتها در عرصه بین المللی، که عمدتاً نیز حاصل تغییر رویکرد حاکمیت محور به بشر محور
بودن حقوق بین الملل در پرتو توسعه مکاتب جامعه شناختی می باشد، تنها در آن حوزه های از حقوق بین الملل
تحول ایجاد نموده که تئوری حاکمیت مطلق دولتها در مقابل ارزشهای انسانی تا حدودی تعدیل شده است. از