ابراهیم زارع
چکیده
اصل تناسب مجازات با جرم یکی از ارکانِ تئوریهای سزاگرا محسوب میشود که کاربست آن، درخصوص تناسب مجازات یک جرم با همان جرم است. حال درمواردی که جرائم ارتکابی متعدد باشند، آیا تناسب مجازات، بهمعنای تعیین مجازات متناسب برای هر جرم سپس جمع و اجرای آنها است؟ درخصوص تناسب مجازات قابل اجرا در جرائم متعدد، سزاگرایان از اصلی دیگر با عنوان ...
بیشتر
اصل تناسب مجازات با جرم یکی از ارکانِ تئوریهای سزاگرا محسوب میشود که کاربست آن، درخصوص تناسب مجازات یک جرم با همان جرم است. حال درمواردی که جرائم ارتکابی متعدد باشند، آیا تناسب مجازات، بهمعنای تعیین مجازات متناسب برای هر جرم سپس جمع و اجرای آنها است؟ درخصوص تناسب مجازات قابل اجرا در جرائم متعدد، سزاگرایان از اصلی دیگر با عنوان «تناسب کلی» برای تعیین کیفر متناسب بحث کرده که مبتنی بر اعمال تخفیف در مجازات است و این تخفیف در مجازات باید از منظر فلسهی کیفر و ارکان اصل تناسب، توجیه گردد.سزاگرایانی که قائل به اصل «مجازات مساوی برای جرائم مشابه» هستند، اینبار باید ادلّهای آورده تا بتوانند تخفیف-های کلی در مجازاتِ جرائم متعدد را توجیه کنند. براین اساس دو رکن اصل تناسب یعنی میزان «آسیب» و درجهی «سرزنش پذیری» را در حالت تعدد جرم مورد بررسی قرار داده و نشان خواهیم داد که میزان آسیب و سرزنشپذیری در جرائم متعدد، کاهش یافته و در نتیجه تخقیف مجازات در حالت تعدد جرم توجیه خواهد داشت و به این نتیجه خواهیم رسید که مجازات متناسب برای جرائم متعدد، به معنای تعیین کیفر متناسب برای هر جرم و سپس جمع و اجرای آن مجازاتها نخواهد بود.
حمیدرضا دانش ناری؛ الناز نثاری جوان
چکیده
امروزه، در پرتو نگرشهای جدید در جرمشناسی فرهنگی، بحث بازنمایی رسانهای از وضعیت زنان مورد توجه قرار گرفته است. سینما به عنوان هنر هفتم همواره با رویکردهای جنسیتمحور در ارتباط بوده و بازنمایی جنسیت و زنان در آن بازتاب یافته است. بر همین اساس، این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی، درصدد است تا فیلم سینمایی مستانه را ...
بیشتر
امروزه، در پرتو نگرشهای جدید در جرمشناسی فرهنگی، بحث بازنمایی رسانهای از وضعیت زنان مورد توجه قرار گرفته است. سینما به عنوان هنر هفتم همواره با رویکردهای جنسیتمحور در ارتباط بوده و بازنمایی جنسیت و زنان در آن بازتاب یافته است. بر همین اساس، این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی، درصدد است تا فیلم سینمایی مستانه را در پرتو رویکردهای جنسیتمحور تحلیل و ارزیابی کند. بر اساس یافتههای حاصل از تحلیل محتوا، فیلم مستانه با تأکید بر جرم تجاوز و ترسیم مشکلات بزهدیدگان این قلمرو، به دنبال به رسمیت شناختن حقوق زنان و حمایت از زنان قربانی تجاوز است. تمرکز بر انتقال معانی آشکار و نهان فیلم نشان میدهد که هژمونی تفکر مردسالارانه در علتشناسیِ جرم تجاوزْ گاه در قالب نظریه سرزنشپذیری بزهدیده به نقش قربانی جرم توجه و گاه در پرتو دوگانه زنان نجیب- سلیطه، بزهکارانگاری بزهدیده را تأیید میکند. با این حال، ارزیابی کلی نشان میدهد که فیلم با به رسمیت شناختن نگرشهای افراطی فمنیستی همچون فمنیسم اگزیستانسیالیستی و روانکاوانه، از یکسو، درپی ساخت اجتماعی واقعیت در حوزه تجاوز است و از سوی دیگر، دغدغهها و نیازهای اصلی بزهدیدگان را مورد توجه قرار نمیدهد.