هادی رستمی؛ فرهاد میرزایی
چکیده
کیفردهی در تمام نظامهای عدالت کیفری معیار ایستایی نداشته و با توجّه به تحولات اجتماعی در نوسان میباشد. کیفردهی، جدای از خاستگاه و مبانی فلسفی و اعتقادی آن، یک رویداد اجتماعی و ناشی از دگرگونیهای صنعتی و پیشرفتهای تمدنی است. جرم از آنجایی که به طور معمول محصول خرد فردی است، یک انتخاب شخصی محسوب میشود، امّا مجازات یک عمل جمعی ...
بیشتر
کیفردهی در تمام نظامهای عدالت کیفری معیار ایستایی نداشته و با توجّه به تحولات اجتماعی در نوسان میباشد. کیفردهی، جدای از خاستگاه و مبانی فلسفی و اعتقادی آن، یک رویداد اجتماعی و ناشی از دگرگونیهای صنعتی و پیشرفتهای تمدنی است. جرم از آنجایی که به طور معمول محصول خرد فردی است، یک انتخاب شخصی محسوب میشود، امّا مجازات یک عمل جمعی و تابع خرد جمعی و حاصل یک فرآیند عقلانی است. هرچند خشونت در ارتکاب جرم هنوز در صحنه اجتماع انعکاس دارد، ولی انسانهای متمدن شده مُجاز به اِعمال خشونت در قالب مجازات نبوده و شدت مجازات به سادگی پذیرفته نمیشود. اگر قرار است خشونتی انجام شود، باید در بستر قانون و توسط دولت و به صورت نامرئی انجام گیرد. در این میان، اعمال خشونت توسط دولت در شکل مجازات با محدودیتهای فراوانی روبهرو بوده و دولتها دیگر گشادهدستی سابق را ندارند. نمایش خشونت و شدت مجازاتها به تدریج رو به افول میگذارد و نظام کیفردهی در پرتو تمدن متحول شده و نظم عقلانی بر آن حاکم میشود. با پیدایش مدرنیته، آشکار کردن خشونت عریان و کارنوالهای مرگ از صحنة اجتماعی رخت بربسته و عقلانیت بر همة جنبههای زندگی بشر و به ویژه واکنش اجتماعی علیه جرم سایه میافکند.
رویا زراعت پیشه؛ عیاس شیری؛ علی حسین نجفی ابرند آبادی؛ فیروز محمودی جانکی
چکیده
جنسیت معرف ویژگیهایی است که در فرآیند جامعهپذیری زنان و مردان به آنها نسبت داده میشود و برخلاف «جنس» منشایی زیستشناختی نداشته و جامعهی بشری آن را برمیسازد و به افراد تحمیل میکند. نقشهای جنسیتی زنان در طول تاریخ دستخوش تحولات قابل توجهی بوده است و برآیند این تحولات در جوامع سنتی، تثبیت جایگاه زنان به عنوان موجوداتی ...
بیشتر
جنسیت معرف ویژگیهایی است که در فرآیند جامعهپذیری زنان و مردان به آنها نسبت داده میشود و برخلاف «جنس» منشایی زیستشناختی نداشته و جامعهی بشری آن را برمیسازد و به افراد تحمیل میکند. نقشهای جنسیتی زنان در طول تاریخ دستخوش تحولات قابل توجهی بوده است و برآیند این تحولات در جوامع سنتی، تثبیت جایگاه زنان به عنوان موجوداتی فرودست میباشد. زنان به عنوان جنس دوم آماج کلیشههایی قرار گرفتهاند که بدون شناختی صحیح، به آنها نسبت داده شده و جایگاه آنان را پیوسته تضعیف نموده است. این کلیشهها در مؤلفههای فرهنگی جوامع مردسالار جا خوش نمودهاند و زنان را به عنوان جنس ضعیف به تصویر میکشند. واضح است که این تلقی فرهنگی از زنان با خشونت علیه آنان مرتبط است و کلیشهها را به سمت و سوی تعرض به زنان و به ویژه تجاوز جنسی هدایت میکند. کلیشههای تجاوز جنسی، پیامهایی اجتماعی هستند که زنان را به انجام نقشهای جنسیتی از پیش تعیین شده در مورد رفتارهای جنسی رهنمون و موجب شکلگیری فرهنگ تجاوز جنسی میشود. حذف این کلیشه هااز مولفه های فرهنگی هر جامعه ، میتواند به پاکسازی جوامع از فرهنگ تجاوز جنسی بانجامد.
عبدالرضا جوان جعفری؛ صادق صفری
دوره 3، شماره 9 ، دی 1393، ، صفحه 57-81
چکیده
در سالهای اخیر رشتههای مختلف ورزشی به خصوص فوتبال از هدف ورزش برای سلامت جسم و گذران اوقات فراغت خارج شده و به جای آنکهمحلیباشندبرای انجام رقابتهای عاری از خشونت؛گاهخود،دستخوشخشونتودرگیریهایپُردامنهمیشوند. تاریخفوتبالمملو از صحنههای خشونتآمیزوتأثّرآوریاست کهبههیچوجهباکارکردها و اهدافمتعالی این رشته ...
بیشتر
در سالهای اخیر رشتههای مختلف ورزشی به خصوص فوتبال از هدف ورزش برای سلامت جسم و گذران اوقات فراغت خارج شده و به جای آنکهمحلیباشندبرای انجام رقابتهای عاری از خشونت؛گاهخود،دستخوشخشونتودرگیریهایپُردامنهمیشوند. تاریخفوتبالمملو از صحنههای خشونتآمیزوتأثّرآوریاست کهبههیچوجهباکارکردها و اهدافمتعالی این رشته ورزشیسنخیتی ندارد. در این راستا آمارهای موجود در زمینه شیوع این پدیده نابهنجار در فوتبال، حاکی از آن است که حقوق کیفری برای مقابله با این پدیده، با چالشهایی مواجه است که نمیتواند از تمام توان و ابزارهای خود جهت مقابله با خشونت در ورزش استفاده کند. بدین سان در پژوهش حاضر تلاش شده ضمن تفکیک میان انواع خشونت مجاز و غیرمجاز در ورزش فوتبال و بیان ویژگیهای هریک، به طور خاص به موانع و مشکلات حقوق کیفری برای مقابله با انواع خشونت ورزشکاران در فوتبال پرداخته شود.