غلامرضا اسماعیلی آذر؛ باقر شاملو؛ کیومرث کلانتری
چکیده
در عصر حاضر با رشد فزایندة علم و فناوریهای نوین و به موازات تحولات بنیادین در ارزشها و هنجارها و تعدد و تکثر و درهمتنیدگی سیستمهای اجتماعی و سیاسی، ماهیت، شکل و تنوع و شیوة ارتکاب جرائم نیز بسیار متحول گردیده است. نظر به اینکه جرم در بستر شرایط اجتماعی ظهور میکند، در این پژوهش در یک مطالعة میانرشتهای بین دانش ...
بیشتر
در عصر حاضر با رشد فزایندة علم و فناوریهای نوین و به موازات تحولات بنیادین در ارزشها و هنجارها و تعدد و تکثر و درهمتنیدگی سیستمهای اجتماعی و سیاسی، ماهیت، شکل و تنوع و شیوة ارتکاب جرائم نیز بسیار متحول گردیده است. نظر به اینکه جرم در بستر شرایط اجتماعی ظهور میکند، در این پژوهش در یک مطالعة میانرشتهای بین دانش جرمشناسی و علوم استراتژیک با روش «توصیفی-تحلیلی» و با بهرهگیری از معیار تقسیمبندی نوین اجتماعی در صدد هستیم تا تقسیمبندی نوینی از جرائم منطبق بر شرایط پیچیدة مذکور را ارائه نماییم. با توجه به دستاوردهای این پژوهش، بر خلاف نظام طبقهبندی عمده و رایج، با الهام از الگوی «نظام مدیریت جامعه در تلقی مدرن» و همچنین دادههای علوم استراتژیک، جرائم را در سه سطح جدید: 1- استراتژیکی یا جرایم تصوری-پارادایمی؛ 2- تاکتولوژیکی یا جرایم مدیریتی و 3- تکنولوژیکی یا جرائم فردی و فناورانه طبقهبندی نمودهایم. در همین راستا بر خلاف تلقی رایج در آلیاژبندی جرائم به جرائم خرد (میکرو) و جرائم کلان (ماکرو)، این پژوهش در آلیاژبندی نوینی، جرائم را در چهار لایة ریز (نانو)، خرد (میکرو)، کلان (ماکرو) و ابر (سوپر) بر اساس دو معیار سیبل یا محیط آماج جرم و از طرفی آسیبهای وارده تقسیمبندی نموده است. در نهایت از تلفیق مباحث فوق، در یک ساختار ماتریسی میتوان به عیارسنجی جدیدی از جرائم در قالب یک دکترین دست یافت که در این پژوهش از آن تحت عنوان «عیارسنجی جرائم» یاد میشود.
باقر شاملو؛ اصغر احمدی؛ قدرت الله خسرو شاهی
چکیده
بزهدیدهشناسی سبز یا زیستمحیطی از جمله شاخههای جرمشناسی سبز است که در دهه 1990 میلادی با خاستگاهی انتقادی از نظام عدالت کیفری در تقابل با بزهدیدهشناسی متعارف پا به عرصهی ظهور گذاشت. در بزهدیدهشناسی متعارف همواره انسانها بهعنوان بزهدیدهی جرائم معرفی گشته حال آنکه بزهدیدهشناسی سبز با گذار از این ...
بیشتر
بزهدیدهشناسی سبز یا زیستمحیطی از جمله شاخههای جرمشناسی سبز است که در دهه 1990 میلادی با خاستگاهی انتقادی از نظام عدالت کیفری در تقابل با بزهدیدهشناسی متعارف پا به عرصهی ظهور گذاشت. در بزهدیدهشناسی متعارف همواره انسانها بهعنوان بزهدیدهی جرائم معرفی گشته حال آنکه بزهدیدهشناسی سبز با گذار از این دیدگاه و ارزشگذاری برای محیطزیست معتقد است که انسان در کنار طبیعت میتواند بزهدیده سبز باشد. با رهگیری مقررات حاکم سیاست کیفری تقنینی ایران میتوان بزهدیدگان سبز را به دو دستهی جاندار و بیجان تقسیم کرد. بزهدیدگان سبز جاندار عبارتاند از اشخاص، جانوران، درختان و گیاهان و بزهدیدگان سبز بیجان نیز به هوا، آب، خاک و زمین قابل تقسیماند. بااینوجود، هرچند نظام حقوقی ایران هر دو دسته را بهعنوان بزهدیدهی سبز انگاشته است و از اینرو متأثر از رویکرد طبیعتمحور بوده، اما چالشهای فراوانی در راستای حمایت از آنها در این مقررات وجود دارد که به تصویر کشیدن آنها میتواند نقش ارزندهای در شناسایی و حمایت از بزهدیدگان سبز ایفا نماید. از اینرو در این پژوهش، هدف نخستین شناسایی بزهدیدگان سبز و دومین هدف بیان گسترهی حمایتی قانونگذار از بزهدیدگان سبز و چالشهای پیشروی آن است.