شایان اکبری؛ احمد فلاحی
چکیده
اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی است که به دو مبنای «آزادی» و «مسئولیت» اهمیت ویژهای داده است. ژان پل سارتر، با استدلالات فلسفی، به این نتیجه نائل میآید که «انسان، محکوم به آزادی است» و از اینرو، ژرفترین شکل ممکن از آزادی را برای انسان متصوّر میشود. با نظر به رویکرد آزادانه-محور اگزیستانسیالیسم، و از آنجا که ...
بیشتر
اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی است که به دو مبنای «آزادی» و «مسئولیت» اهمیت ویژهای داده است. ژان پل سارتر، با استدلالات فلسفی، به این نتیجه نائل میآید که «انسان، محکوم به آزادی است» و از اینرو، ژرفترین شکل ممکن از آزادی را برای انسان متصوّر میشود. با نظر به رویکرد آزادانه-محور اگزیستانسیالیسم، و از آنجا که مفهوم آزادی از مقام شامخی در این مکتب برخوردار است، دخیل نمودن مبانی این مکتب در حقوق کیفری، استنتاجات قابل اعتنایی را به دست میدهد. با بررسی خواستهای اگزیستانسیالیسم در دو حوزهی جرمانگاری و جرمزدایی، عیان میشود که هرگونه تحدیدِ آزادیهای فردی، در تقابل با مبانی اگزیستانسیالیسم قرار دارد؛ و بر این اساس، تئوریهای پدرسالاری و اخلاقگرایی قانونی، از نظر این مکتب، تهدیدکنندهی آزادیهای فردی به شمار میآیند. توسّل به جرمانگاری، طبق اندیشهی اگزیستانسیالیسم زمانی جایز است که آزادیهای افراد در معرض خدشه و زوال قرار گرفته باشد. بر این اساس هرچه دامنهی آزادیهای فرد در قانون جزایی، موسّعتر باشد، با خواستهای اگزیستانسیالیستی قرابت بیشتری دارد و بالعکس، مضیّق کردن آزادیهای افراد و جرمانگاریهای حداکثری، در تضاد با رویکرد کیفری اگزیستانسیالیسم قرار میگیرد.